ما در عصر اینستاگرام، تیک تاک و دیگر شبکههای اجتماعی زندگی میکنیم و بیش از هر زمان دیگری، ظاهر برند بر موفقیت یا شکست کسب و کارمان تاثیر دارد. موفقترین برندها در دنیای امروز برندهایی هستند که روی طراحی یک هویت بصری خوب فکر و سرمایهگذاری کردهاند. البته طراحی هویت بصری فقط برای شرکتهای بزرگ نیست؛ برندهای کوچک و کسبوکارهای استارتاپی هم میتوانند با هزینه مناسب هویتی جذاب برای برند خود بسازند. اما چطور باید یک هویت بصری خارقالعاده خلق کرد؟ با ما در این مطلب همراه باشید تا به طور کامل به بررسی این موضوع بپردازیم.
برای طراحی هویت بصری به بهترین شکل ممکن، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
هویت برند شما باید راهنمای جلوههای بصریتان باشد، نه برعکس. تصاویر وسیلهای هستند که نشان میدهند برند شما چه شخصیتی است، پس باید ابتدا زمان بگذارید و متوجه شوید که هویت برند شما چیست.
البته لازم نیست همه جنبههای نام تجاری خود را مشخص کنید چون برندها باید در طول زمان تکامل پیدا کنند؛در مورد اصول استراتژی برند خود تصمیم بگیرید: بیانیه ماموریت برند شما چیست؟ ارزشهای اصلی شما چیست؟ برند شما چگونه به مردم کمک میکند؟ شخصیت مشتریان شما چگونه است؟ سبک ارتباطی شما چیست؟
سوالاتی از این قبیل و بسیاری سوالات دیگر به شما کمک میکنند تا برند خود را به عنوان یک شخصیت ببینید؛ اگر برند شما یک شخص واقعی بود، چه شکلی بود و چه صدایی داشت؟ دیدن نام تجاری خود به عنوان یک شخص، تشخیص اینکه کدام «لباسهای» بصری مناسب برند شما هستند و کدام یک مناسب نیستند، در زمان ساخت هویت بصری شما بسیار آسانتر میشود.
برای ساختن هویت بصری که برای مردم جذاب و مورد قبول باشد، ابتدا باید یاد بگیرید که تصاویر چگونه صحبت میکنند. اینجاست که طراحی گرافیک اهمیت پیدا میکند و دقیقاً به همین دلیل است که گرافیک به عنوان “ارتباطات بصری” هم شناخته میشود.
هر یک از ۶ عنصر اساسی طراحی (خط، رنگ، شکل، بافت، فریمبندی و تایپوگرافی) با توجه به نحوه اجرای آنها، دارای تداعیهای ذهنی هستند که در ذهن مشتریان ایجاد میشود و تنها تعداد کمی از آنها برای برند شما مناسب هستند. به عنوان مثال، بعضی از فونتها ممکن است قدیمی باشند و بعضی دیگر جزو فونتهای مدرن محسوب شوند. بعضی از رنگها حس اشتیاق به بیننده منتقل میکنند در حالی که بعضی دیگر احساس سردی به بیننده میدهند. طراحی گرافیک در نهایت ابزاری برای بیان بصری است و قدرت یک ابزار به اندازه قدرت کاربر آن است. اگر بدانید که از این ابزار چگونه استفاده کنید، میتواند کارها و زندگی شما را آسانتر کند، ولی اگر ندانید، میتواند خطرآفرین باشد.
اگرچه طراحی گرافیک برای انتقال ایدهها به صورت بصری مفید است، این ایدهها باید کنار هم جمع شوند تا داستانی جذاب در مورد برند شما بیان کنند. ایدههای بصری قدرت جلب توجه را دارند، اما داستانهای طراحی شده این قدرت را دارند که مردم را درگیر خود کنند. آنها همذات پنداری میکنند، قهرمان را تشویق میکنند، فرد شرور را تحقیر میکنند و از شکست قهرمان غمگین میشوند.
داستانهای خوب ریشه در شخصیتها و درگیر کردن مخاطبان دارند. تصمیم بگیرید که قهرمان برند شما چه کسی است و سعی کنید برای او مانعی بسازید تا بر آن غلبه کند.
به عنوان مثال، لوگوی برند My Green Heroes در نظر بگیرید. سایه های سبز حس طبیعت را به بیننده منتقل میکند و سبک هندسی برگ نشان میدهد که این برند در مورد تکنولوژی است. اما نحوه چیدمان عمودی لوگو با تغییر رنگها از تیره به روشن است که داستان افزایشی بودن میزان تخریب محیطی را بیان میکند. عکس مردی مدرن که با اعتماد به نفس کت و شلواری پوشیده است، نشان میدهد که شخصیت این برند چگونه است، این برند آماده است تا با تخریب محیطی در عمل مبارزه کند.
هویت بصری سازمان میتواند با تعداد زیادی پیام، ایده و داستان با مخاطب ارتباط برقرار کند. داشتن گزینههای زیاد برای ارتباط گرفتن هم خوب است هم بد.
برای جلوگیری از سردرگمی، بهتر است هر بار روی یک پیام تمرکز کنید. مصرفکنندگان اطلاعات بصری را در عرض چند ثانیه دریافت میکنند و شما به عنوان برند فرصت زیادی ندارید تا پیامتان را به مخاطب برسانید. زمان شما برای تاثیرگذاری و شناسایی هویت برند محدود است، بنابراین حتماً باید برای هویت بصری زمان بگذارید و روی آن تمرکز کنید. طراحی ساده اما خلاقانه میتواند در کوتاهترین زمان ممکن اثرگذاری خود را برای بیننده ایجاد کند.
این طرح بستهبندی که در تصویر مشاهده میکنید از رنگهای جسورانه و شکلهای منحنی در هویت بصری خود استفاده کرده تا بتواند در قفسههای فروشگاه کاملاً متمایز باشد.
ممکن است تصور کنید که هدف یک هویت بصری این است که همیشه مورد توجه قرار گیرد. اما مواقعی وجود دارد که بهترین هویت بصری هویتی در نظر گرفته میشود که در آرامش و بدون جلب توجه زیاد کار خود را انجام دهد.
وبسایتی را در نظر بگیرید که کاربران آن در تلاش هستند در آن بگردند و کسب اطلاعات کنند. داشتن پسزمینه وب با رنگ زرد پر جنب و جوش شاید در اینجا با دستورالعملهای رنگ برند شما همخوانی داشته باشد، اما تصور کنید که چقدر برای کاربری که سعی میکند متن وبسایت شما را بخواند، سخت و اذیتکننده است. ارتباط بصری اغلب در سطح ناخودآگاه اتفاق میافتد، و باید در هر موقعیتی این اطمینان را ایجاد کنید که پیام شما حتی با یک پیادهسازی حداقلی در حال انتقال است.
از سوی دیگر، گاهی اوقات منطقی است که هویت بصری خود را با صدای بلند و با افتخار اعلام کنید، مثلاً اگر میخواهید محصول خود را از سایر محصولات موجود در همان قفسه متمایز کنید، باید حتماً طراحی متمایز و برجستهای داشته باشید. این موضوع مهم است که تشخیص دهید چه زمانی باید هویت بصری خود را با صدای بلند اعلام کنید و چه زمانی به آرامی برندتان را نشان دهید.
هیچ هویت بصری، در خلاء ایجاد نمیشود: زمانی که طراحی خود را به اتمام میرسانید، نوبت منتشر کردن آن در دنیای واقعی یا دیجیتال است.
هویت بصری برای یک کسب و کار فعال در حوزه دیجیتال به طور طبیعی با هویت بصری یک کسب و کار مثلاً فعال در حوزه آجر و سرامیک متفاوت است؛ در حوزه سرامیک و آجر تجربیات لمسی مثل بافتها و برشهای قالب برای مشتریان اهمیت دارد. علاوه بر این، رسانههای مختلف حتی میتوانند عناصر بصری شما را به شدت تغییر دهند، برای مثال رنگهایی که در حوزه دیجیتال روشن به نظر میرسند، هنگام چاپ تیرهتر میشوند. به همین دلیل، باید در نظر بگیرید که هویت بصری سازمان را قرار است در چه رسانهای منتشر کنید و بر اساس همان رسانه طراحی کنید.